برگزاری آیین انتخابات نمایشی ریاست جمهوری در ایران، بار دیگر مضمونی برای صدور بیانیه ها ی مناسبتی افراد و گروه های سیاسی فراهم کرده است. بدیهی است که هر گروه و فردی، بر پایه ی منافع و علایق سیاسی- طبقاتی خویش و هم چنین بر پایه ی تحلیل خود از شرایط حاضر سیاسی و ارزیابی خود از صف آرایی و توازن قوای نیروهای سیاسی- طبقاتی موجود در جامعه، به طرح راه کارهای سیاسی خود می پردازد. گروه « چپ دموکرات» نیز به سهم و زعم خویش در همین راستا، در بیانیه ای با عنوان « انتخابات؛ "امکان" نه "هدف"!» به طرح دیدگاه و راه کار خود پرداخته است. بی شک صدور بیانیه هایی از این دست، فرصت مناسبی برای شناخت گروه بندی های سیاسی در اختیار ما قرار می دهد. من با بررسی بیانیه ی انتخاباتی گروه « چپ دموکرات»، می کوشم به سهم خود به نقد مواضع لیبرال- رفرمیستی این دوستان بپردازم.
دوستان « چپ دموکرات» در بیانیه ی خود، پیش از آن که به طرح راه کار و رهنمود انتخاباتی خود بپردازند، نخست به ارزیابی خود از شرایط حاضر سیاسی ایران، به مثابه پایه ی راه کار و رهنمود انتخاباتی خود، اشاره می کنند. دوستان ما بر این باورند که : « ما به عنوان افرادی که در میان مردم و در پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی آنان، به زیست سیاسی – اجتماعی مشغولیم، خارج از ساختار سیاسی مستقر، تا اطلاع بعدی هیچ پتانسیل قابل اتکایی مشاهده نمی کنیم.» در جایی دیگر نیز نوشته اند « چپ دموکرات ضمن تحلیل واقع بینانه عینیاتِ جامعه و قائل نبودن به وجود پتانسیل انقلابی در میان کنشگران اجتماعی حاضر، ...» دوستان ما که از نعمت پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی برخوردارند، به این نتیجه رسیده اند که هیچ پتانسیل انقلابی قابل اتکایی در جامعه و جنبش های سیاسی- طبقاتی ایران وجود ندارد، در نتیجه به باور دوستان « چپ دموکرات» برای یافتن نقطه ی قابل اتکا، باید به پتانسیل نیروهای موجود در ساختار سیاسی مستقر اندیشید. به بیان دیگر حال که امیدی به نیروی پایینی ها نیست باید به نیروی بالایی ها دل خوش کرد. من از ادعای پیوند اجتماعی و درک واقع بینانه ی دوستان در شگفتم، اینان از عینیات کدام جامعه سخن می گویند؟ اینان در کجای جامعه ی ایران زنده گی می کنند که هیچ پتانسیل قابل اتکایی در آن نمی یابند؟ از کدام کنشگران اجتماعی یاد می کنند که فاقد هر گونه پتانسیل انقلابی هستند؟ آیا مردمی که پس از سی سال سرکوب و زندان و اعدام، هم چنان شب و روز مبارزه می کنند فاقد پتانسیل قابل اتکا هستند؟ آیا کارگران و زنان و دانشجویانی که پیکار آنان، خواب خوش حاکمان را آشفته کرده، فاقد پتانسیل انقلابی هستند؟ شما چه گونه از دل ساختار سیاسی مستقری که بر سرنیزه نشسته و جز با دار و درفش با مردم سخن نمی گوید، نیروی قابل اتکا کشف کرده اید؟ سرشت لیبرالی تحلیل و ارزیابی دوستان « چپ دموکرات» ما به روشنی آشکار است. لیبرال ها همواره چشم به بالایی ها می دوزند و در جست و جوی یافتن نقطه اتکایی در میان بالایی ها هستند. سیاست ورزی نزد لیبرال ها جز هنر زیستن در میان شکاف بالایی ها معنایی ندارد. پایینی ها در بهترین حالت در معادلات لیبرال ها، تنها زمانی درخور توجه اند که بتوان از نیروی مهار شده ی آنان به سان ابزار فشار از پایین، برای افزایش قدرت چانه زنی در بالا استفاده کرد. البته دوستان « چپ دموکرات» ما می کوشند با نعل وارونه زدن، این گونه نشان دهند که آنان می خواهند این بار بالایی ها را به ابزار بیان خواست های خود، تبدیل کنند. به این بخش از نوشته ی آن ها توجه کنید: « باید به دنبال گزینه ای بود که بتوان خواست های بیشتری از درخواست های مان را از زبان او و با واسطه ی امکان گسترده ی رسانه ای وی، به گوش طیف گسترده ای از عامه مردم برسانیم. وصفی که تنها شامل گزینه های ظاهرن اصلاح طلب شده... » هر چند دوستان ما به روشنی مشخص نکرده اند که از خواست چه کسانی و کدام خواست ها سخن می گویند، اما از متن بیانیه ی آن ها می توان فهمید که طیف گسترده ای از عامه ی مردم حتا این خواست ها به گوش شان هم نرسیده است، مهم تر آن که این خواست ها را می توان با امکانات رسانه ای و از زبان ظاهرن اصلاح طلبان حکومتی به گوش عامه ی مردم رساند. براستی روزگار غریبی است! روزگاری که « چپ دموکرات» آن مفتخر است که با مردم زنده گی می کند، اما فریاد خواست های مردم را نمی شنود. آن هم مردمی که شب و روز در کوچه و خیابان، کارخانه و دانشگاه برای تحقق مطالبات انباشته شده ی خود، فریاد می زند. براستی روزگار وارونه ای است، روزگاری که « چپ دموکرات» آن می خواهد صدای خواست های خود را از زبان ظاهرن اصلاح طلبان حکومتی به گوش عامه ی مردم برساند. دردناک تر آن که روزگار حقیری است، روزگاری که افق « چپ دموکرات» آن « قایل بر مشی توام با صبر و تحمل بوده، مایل به عینی تر کردن ترس امثال "حسین شریعتمداری" » است.