نمونهی اول
معارف اسلامی از واحدهای عمومی و اجباری در دانشگاههای ایران است. در نتیجه پاس کردن این واحد به ناچار بر هر دانشجویی واجب است. کتاب معارف اسلامی، تالیف جمعی از نویسندهگان، که از سال 1367 تا 1385 بیست و هشت بار تجدید چاپ شده است و هم اکنون ویرایش سوم آن در دسترس دانشجویان است، منبع بی بدیل این واحد عمومی است. در حقیقت شاید بتوان گفت این کتاب را تا به حال نزدیک به یک میلیون از دانشجویان ایران خواندهاند و هزاران استاد آن را درس دادهاند. در صفحهی 45 این کتاب در ادامهی بحث برهان نظم، نویسندهگان این کتاب برای علمی جلوه دادن برهان خود نوشتهاند:
« نکتهی دیگر این که منابع زیستی کرهی زمین محدود است. این چه برنامهی دقیقی است که گیاهان و حیوانات را چنان در برابر هم قرار داده است که زواید هر کدام مایهی حیات دیگری است. حیوانات در زندهگی خود نیازمند به اکسیژن و گیاهان نیازمند به کربن هستند؛ اما حیوانات اکسیژن استنشاق میکنند و اسید کربنیک پس میدهند، و گیاهان بر عکس از اسید کربنیک استفاده میکنند، یعنی برگ آنها که همانند ریهی انسان است، در برابر تابش آفتاب اسید کربنیک را به عنصر کربن و اکسیژن تجزیه میکند، کربن را در خود نگه میدارد و اکسیژن را پس میدهد.»
نقد این پاراگراف بی شباهت به نقد این عبارت نیست که یکی گفته بود: خسن و خسین هر سه دخترهای معاویه هستند. اول آن که بسیاری از زواید گیاهان و حیوانات هست که مایهی ممات دیگری است و نه حیات دیگری. دوم آن که حیوانات و گیاهان در زندهگی فقط به اکسیژن و کربن نیازمند نیستند. سوم آن که بر خلاف باور دانشمندان معارف نویس ما گیاهان، کربن استنشاق نمیکنند، بل گیاهان نیز اکسیژن تنفس میکنند، چهارم آن که آزاد سازی اکسیژن توسط گیاهان در روند تغذیه است نه تنفس، پنجم این که حیوانات و گیاهان به هنگام بازدم دی اکسید کربن پس میدهند و نه اسید کربنیک. ششم این که این مثال چه ربطی به برهان نظم دارد.
نمونهی دوم
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نوشتهی علامه محمد حسین طباطبایی، با مقدمه و شرح مرتضا مطهری، از کتابهای مهم به اصطلاح فلسفهی اسلامی است. می گویم به اصطلاح فلسفهی اسلامی زیرا بسیاری فلسفهی اسلامی را مفهومی بی مصداق میدانند. در مقالهی اول این کتاب که با عنوان فلسفه چیست؟ منتشر شده است. در صفحهی 34 علامه طباطبایی میگوید: « با آزمایشهای طبی بدست آمده که هنگام تفکر مثلا کیفیت خاصی در مادهی مغز حاصل میشود که نام وی پیش دانشمندان طبیعی ادراک است.» ادراک فرایند پیچیدهی تفسیر دادههای حسی است. فرایند ادراک مبتنی بر فرایند گیرندههای حسی و فرایند رمزی و انفعالی است. از سوی دیگر بر اساس پژوهشهای علمی، قشر خاکستری مغز نقش عمدهای در فرایند ادراک ایفا میکند. خلاصه آن که ادراک تفسیر دادههای حسی است، نه کیفیت خاصی در مادهی مغز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر